Monday, August 24, 2009
Posted by Maryam at 2:10 PM |
Saturday, June 20, 2009
گرگ
منگول را تکه تکه می کند
بلند شو پسرم!
این قصه برای نخوابیدن است
Posted by Maryam at 10:35 PM |
Wednesday, June 3, 2009
پ.ن- هجده روز دیگه مونده
پ.پ.ن: هنوزم فکر میکنی کم توقعم؟
Posted by Maryam at 4:56 PM |
Saturday, May 30, 2009
حرف ها تلنبار شده. از کار جدید و ماجراهایش ماه ها میگذرد. از نمایشگاهی که برای اولین بار تنها برگزار کردم و پر بود از تجربه مدیریت عملی. از عکسهایی که برای دلم میگیرم و تازگی ها به جای تمام کلماتی که به نوشتن نمی آیند ارضایم می کنند. از آشنا- غریبه ی خیلی دور و خیلی نزدیکی که خیال ریسک کردن برای داشتنش آدم را قلقلک می دهد...
و از این درد دیسک که به روغن سوزی ام انداخته و قرار است هفته ها در خانه روی تخت محبوسم کند. دردی که تنها سختی اش همین تکان نخوردن برای من است که یاد نگرفتم ساعتی را آرام یک گوشه بنشینم. دردی که خنده ام می اندازد چون درست همان روزی که تصمیم گرفتم برای تنوع هم شده سوسول شدن و کفش پاشنه بلند را مدتی تجربه کنم از راه رفتنم بازداشت. دردی که امکان میدهد سه هفته با خیال راحت لاک قرمز بزنم و نگران حراست نباشم.
حرف ها تلنبار شده و من انگار اول باید دوباره با صندلی کنار پنجره ام آشتی کنم و بعد دفترچه ام را بازکنم، چشم بدوزم به شمعدانی های پشت پنجره و بنویسم و این بار با کلمات و با خودم آشتی کنم
Posted by Maryam at 3:23 PM |
Wednesday, April 8, 2009
Friday, March 20, 2009
Thursday, March 12, 2009
من نمیدانم این حس، یا بهتر بگویم بی حسی این روزها ، این خالی شدنم از هر چه کلمه و حرف ، درد نداشتن تو است یا تاوانی که برای آنگونه داشتنت باید می پرداختم
من خوبم. هر روز صبح یکی از این قرصهای ملوی آرام بخش یا (....) را می اندازم بالا و سرخوشانه سرکار می روم و طعنه های مدیرعامل و لج بازی های مدیر سابق را با خنده های ابلهانه پاسخ می دهم.
من خوبم. دیگر حتی آقای عین هم با آن خنده و اطوار شبیه تو ، نه ضربان قلبم را بالا می برد نه چشم هایم را از اشک می سوزاند.
من خوبم. مدل موهایم را عوض میکنم. آرایش می کنم. زیبا می شوم. کامپلیمان ها را می پذیرم و باور می کنم که سی و یک سالگی هنوز به چهره ام پا نگذاشته است.
من خوبم. پرونده های قدیمی را بسته ام. میدانم یک چند دیگر دلم اهلی ِ دل دیگری خواهد شد و در خلوت اما زمزمه خواهد کرد که اگر اهلی ِ دلی شدی، اجازه داده ای کارت به گریه بکشد!
Posted by Maryam at 2:07 PM |