Monday, December 17, 2007

وقتی آن همه نشانه را برای انجام ندادن کاری که وسوسه اش تمام جانت را پرکرده، ندیده می گیری . وقتی خودت را به آسانی
می زنی به آن راه و چشم بسته وارد بازی میشوی که خودت هم آخرش را حدس زده ای، غلط میکنی که بعد اینطور کرخت و بی روح می نشینی گوشه تختت کنار پنجره و زل می زنی به قطره های باران و هی همراهیشان می کنی در جاری شدن...غلط می کنی!
*******
پی نوشت:مخاطب این پست فقط خودم هستم