skip to main
|
skip to sidebar
Wednesday, November 14, 2007
در هر کجای عشق که هستی، آغاز کن مرا
همه ي زنان براي من مثل كتاب هستند . زيباترين و جذابترينشان را هم بيشتر از يك يا دوبار نميتوانم تا ته ! بخوانم . اما زناني كه عاشقشان ميشوم برايم مثل كتاب مقدس ميمانند ! هيچ اجباري ندارم كه كتاب مقدس را از اول تا اخر بخوانم . انسان كتاب مقدس را هر بار و از هركجا كه دوست داشته باشد شروع ميكند و اين شروع ميتواند مثل لذت بردن از همنشيني ؛ هم صحبتی یا آواز خواندن برای همدیگر؛ بوسيدن و يا نوازش كردن برايم هيجان انگيز باشد .هيچ اجباري ندارم معشوقم را هر بار از اول تا آخر بخوانم . همانطور كه كتاب مقدس را هيچ گاه تا آخر نخوانده ام !
|
Comments
|
Trackback
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Comment Feed (RSS)
About Me
Maryam
mana7856@gmail.com
View my complete profile
on flickr
*mana*
shared items
پیوندها
...
Air
baleeno
dare to be me?
eccehomo
fro3en
Mister OOF
Old Fashion
snapsh0t
where the truth lies
از اون بالا
از زندگی
استفراغ
افکار
الیزه
بادوم
بازتاب نفس صبحدمان
باغ بی برگی
برای خاطر کتابها
بلاگ نیوز
بن بست
بودن و شدن
تاب
تندیس
جایی برای زندگی
خارخاسک
خانه ی دوست
خیاط باشی
دالان دل
دختر گیسوطلا
دخترم غزل
دورترها
دیهور
رونوشت بدون اصل
رونوشت:پسر
رویای بهار
زنانه ترین اعترافات حوا
سارا و پاییز
سانی
سرمه
سی و پنج درجه
شب نویس
شکلات
لحظه
مامهر
مانا آقایی
مریم گلی
مطرود
من و بابک
من و تنهایی
میرزا
نشر چشمه
هستی
وبلاگهای به روز شده
پرگوك
چتری برای یک نفر
چهارستاره مانده به صبح
یک پنجره
Blog Archive
►
2009
(8)
►
August
(1)
►
June
(2)
►
May
(1)
►
April
(1)
►
March
(2)
►
January
(1)
►
2008
(113)
►
December
(6)
►
November
(6)
►
October
(9)
►
September
(3)
►
August
(11)
►
July
(8)
►
June
(8)
►
May
(3)
►
April
(16)
►
March
(23)
►
February
(9)
►
January
(11)
▼
2007
(89)
►
December
(7)
▼
November
(15)
به نظرم هیچ کسی نمیتونه گذشته رو واقعا بریزه دور. ...
آنچنان خونسرد و آرام و قدم زنان آمد و کنارم نشست ک...
بی خوابی
To: nobody
اتاقت که پنجره نداشته باشد، باران می شود یک خبر خو...
نمیدانم آدم چند بار میتواند چشمهایش را ببندد، آن ل...
احمق بودم كه گمان مي كردم ،تنها سفر ميكنم!در هر فر...
پر از انگيزه و انرژي هستم. بيشتر از هر زمان ديگري ...
در هر کجای عشق که هستی، آغاز کن مرا
انصاف نیستهمیشه از همان آدمهایی دور و دورتر می افت...
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم!
واژه هایم این روزها مرض تازه ای گرفته اند. هی در ذ...
از حال من اگر بپرسید، این روزها جایی میان خدا و خر...
از وقتهای نادری است که هر چه بیشتر میگردم کمتر ذره...
آدمها گاهی چه زود فرو می ریزند. همین آدمهای دوست د...
►
October
(8)
►
September
(12)
►
August
(12)
►
July
(15)
►
June
(20)
|