Thursday, December 13, 2007

خب! الان من باید خجالت بکشم اگه خوب نباشم. بعد از یه پیاده روی نه چندان طولانی توی یه هوای نه چندان سرد. یه ناهار عالی به صرف جیگر که دیگه با این رفقای بهداشتی تبدیل به یه آرزوی محال میشد، هرچند که آخرش نشد جیگر کثیف بخوریم! بعد هم پروژه موزه گردی که با شکست مواجه شد و آخرش دسر چیز کیک لرد و چای خانه هنرمندان( قابل توجه دوست خیلی عزیزی که چیزکیک رو بهترین راه بهبود و تحکیم روابط دوستانه میدونن!)
حالا البته نه اینکه تمام خوب شدن من به خاطر این همه خوراکی خوشمزه بعد از ده روز شام و ناهار نخوردن باشه ها! شما هم جای من بودین بعد از کلی هماوازی وسط خیابان و بعد اون همه خنده از ته دل که فکر میکردم فقط از مستها برمیاد، اگه خوب نمی شدین حتما مشکلتون باید خیلی حاد باشه!
خب من الان یه تشکر خیلی خیلی زیاد به این خانم که با اردنگی منو برد سرقرار، این خانم که برنامه خودش رو کنسل کرد و اومد، این خانم که کلی زحمت حمل و نقل! ما رو کشید و این خانم که کلی عکس و فیلم رسواکننده ازمون گرفت بدهکارم! خانم عزیز! میدونین که کلی جاتون خالی بود دیگه،نه؟ لطفا دیگه سرما نخور!