عکس از اینجا
تازه تازه که عشق را مزمزه می کردم هر بار، با رفتن آدمهایی که بودنشان را از آن ِ خودم میدانستم , فریاد هامون می پیچید توی تک تک سلولهایم:
این زن، این زن سهم منه، حق منه، عشق منه...
****
هنوز بیشتر از آن در شوک قبل ازباور بودم که اشکی بریزم. همین یک جمله اما خیس ِخیسم کرد:
|