Wednesday, July 18, 2007

كافه

يكي از بزرگترين آرزوهاي من داشتن يك كافه دنج است. جايي متفاوت با تمام كافه‌هايي كه تا به حال ديده‌ام. از آنهايي كه پناه روزهاي بي‌حصولگي آدم مي‌شود. اما عجيب اين است كه نشستن در محيط دود گرفته كافه‌ها - بخصوص از نوع پاتوقي- هيچ‌وقت زياد برايم راحت نبوده است. اصولا هم بودن در محيطهاي باز را به كافه‌نشيني ترجيح مي‌دهم. مگر در موارد خاص. مثل اينكه جايي برايم كنج آرامش باشد.
ديروز اما جايي را پيدا كرده‌ام كه فكر مي‌كنم بعد از اين ساعتهاي زيادي را در كنج آرامشش بگذرانم. در همين برج كافي شاپي! كه سر خيابان سايه قرار دارد.
بي هدف قدم مي‌زديم كه تصميم گرفتيم گشتي در طبقات برج بزنيم و كافه‌هاي رنگارنگ را دوباره شماري كنيم. تقريبا همه همانطور بودند كه دفعه قبل هم ديده بودم.اما...اين بار چيزهاي تازه‌اي را پيدا كردم كه فكر مي‌كنم باعث شود دفعات زيادي از پياده‌روي هايم به اين برج ختم شود.
از جلوي كافه كه رد مي‌شدم نوع چيدمان و نورپردازي آرامش بخش آن كنجكاوم كرد، سركي كشيدم و دست تكان دادن خانمي كه پشت پيشخوان ايستاده بود باعث شد داخل كافه كشيده شوم.
خانم بدخشان از آن دسته آدمهايي است كه حتي من ِ ديرآشنا هم بعد از 5 دقيقه احساس مي‌كنم مدتهاست مي‌شناسمش. برايش از آرزوي داشتن يك كافه دنج مي‌گويم و برايم آرزو مي‌كند كه قبل از رسيدن به سن او بتوانم آرزويم را جامه عمل بپوشانم، هر چند به نظرم خيلي هم جوان مي‌آيد.
تمام عوامل هم از صندليهاي چوبي قهوه‌اي تا نور و ظرفها ، شمعي كه در ورود نگاه را مي‌كشاند به سمت تابلوي اعلام برنامه‌هاي فرهنگي و هنري در حال اجرا و از همه مهمتر! خوردنيهايي كه ممكن نيست بتوان ازشان گذشت دست به دست هم داده‌اند تا كافه چارچوب جايي دلنشين و دنج براي لحظه‌هاي بي‌حوصلگي باشد. امتحانش را توصيه مي‌كنم!
پي نوشت 1: اين نوشته به هيچ وجه تبليغ نيست
! پي نوشت 2:ميدانم كه چيپس اصلا چيز خوبي نيست ولي خيلي با اراده‌ايد اگردر مقابل چيپس و پنير چارچوب اگر توانستيد مقاوت كنيد .
پي نوشت 3:اگر گذرتان به برج ملت افتاد سري هم به طبقه همكف و فروشگاه محصولات محك بزنيد. كلي تا ماگهاي قشنگ و كارت و ساكهاي برزنتي محشر پيدا ميكنيد با يك خانم فروشنده خيلي دوست داشتني!
پي‌نوشت 4:ممنون بابت همه دعواها و جيغ جيغهاي ديروز كه باعث شد اينهمه خوش بگذره!
اين هم چند تا عكس كه از محصولات محك گرفته‌ام:



كنسرت دونوازي پيانو و تنبك به نفع كودكان سرطاني رو هم فراموش نكنيم!